دغدغه های جشن تولد کفشدوزک خانم
جونم برات بگه که چون تولدت توی ماه محرمه تصمیم گرفتم برات یک جشن توی آبان ماه و قبل از ماه محرم بگیرم اون هم با تم کفشدوزک حدود یک ماهی میشه که در گیرش بودم اما عملا هیچ کاری نمی کردیم .بالاخره تصمیم گرفتیم 18 آبان بگیریم یعنی 1 ماه جلوتر که چند روز پیش متوجه شدیم همان شب دایی کاظم اینا جشن عروسی دعوت دارند و مجبور شدیم تاریخشو عوض کنیم .
از اونجایی که هیچ انتخاب دیگه ای جز 12 آبان نداشتیم و هیچکاری نکردیم . سریع با بابایی دست بکار شدیم .بابایی سه روزه که درگیر درست کردن کفشدوزک ها است . با خاله ریحانه مهربون توی شرکت لیبل نوشابه و نوش جان و ساعت را درست کردیم .لباستو که 20 روز پیش دادم به خانم پاینده بدوزه و قراره 8 آبان آماده بشه . دربه در دنبال شکلات کفشدوزکی و قاشق و چنگال کفشدوزکی ام یا قرمز که گیر نمیارم .بشقاب را بالاخره خریدم اما چنگال قرمز توی اصفهان نیست شده . شکلات هم همینطور .میخواستم با لباس کفشدوزکیت ازت عکس بگیرم که توی مجلس برات روش یادگاری بنویسم که با آتلیه گوش ماهی صحبت کردم وامیدوارم بتونم این کار را برات انجام بدم . کارت تشکرتو هنوز آماده نکردم چون عکس نداری .لیبل ها رو هنوز چاپ نکردم و خلاصه حسابی درگیر کارات هستم وامیدوارم بتونم جشن خوبی برات بگیرم
دوست دارم عزیزم .