مسافرت شمال (شروع مسافرت)
سه شنبه شب 21 شهریور 91 ساعت 8:30 شب از اصفهان راه افتادیم .از وقتی راه افتادیم و مادرجون توی ماشین ما بود خیلی خوشحال بودی و زبون میریختی و خوشحالی میکردی .قراربود کرج بخوابیم اما راننده ها احساس خستگی نکردند و به راه ادامه دادیم حدود ساعت 3 نیمه شب که از کرج بیرون رفتیم با ترافیک عجیب جاده روبرو شدیم طوریکه ماشین ها همه خاموش بودند و ماشینی حرکت نمی کرد شما که در خواب ناز بودید اما من چون میترسیدم بابایی خوابش ببره نمی خوابیدم .بالاخره ساعت 10 صبح چهارشنبه با زحمت به چالوس رسیدیم و سلمانشهر یک ویلای کنار دریا را برای سه شب اجاره کردیم .روز اول ابری و کمی سرد ودریا طوفانی بود .اما از روز دوم هوا و دریا بسیار عالی بود وخیلی خوش گذشت .شما هم ...