تیاراتیارا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه سن داره

تیارا گلی

باز هم یک مامان گرفتار وشرمنده

1391/5/23 12:49
نویسنده : مامانی
922 بازدید
اشتراک گذاری

تیارا جونم بازم اومدم بگم که شرمنده ام این روزها بازم گرفتار کارهای شرکت بودم آخه همکارم (خاله صفورا) دوباره بارداره و باید کارهای اونم انجام بدم چون تا یک هفته استراحت مطلق بود .اشکال نداره انشاءاله این دفعه نی نیش سالم به دنیا بیاد و دلش شاد بشه .انشاءالهههههههه

خیلی عکس ازت توی دوربین دارم اما فعلا چند تاشو اینجا میذارم تا بقیه رابعدا توی پستهای بعدی .

راستی خیلی دلم میخواد بیام از شیرین زبونیات و کارهای بامزه ات بگم که چقدر شیرین زبون شدی .همه چی میگی هزار ماشاءاله زبون خیلی خوبه و چند تا شعر هم بلدی مثل آقا پلیس و پاییز ویه توپ دارم ،ماه در میاد ،خورشید خانم و..... در ضمن به همه خانومها همچنان میگی خاله وبه همه آقایون عمو حتی فروشنده مغازه ها وهر جا میریم خودتو با شیرین زبونیات توی دل همه جا میکنی

بعضی اوقات یک حرفهایی میزنی که اصلا باورم نمیشه دخمل کوچولوی من دیگه بزرگ شده و همه چی سرش میشه . فدای اون مهربونی و شیرین زبونیات .

این هم چند تا عکس از عسلم

بقیه عکسهای تیارا گلی در ادامه مطلب

 

اینجا خونه زندایی مهین هستیم و تولد کیوان بود البته از شمع 1 تعجب نکنید دیگه شمع نداشتند توی خونه وبخاطر ذوق بچه ها واسه شمع به همین 1 اکتفا کردیممم هههه

چون ما فقط پنجشنبه و جمعه خونه خودمون هستیم زیاد عکس از توی اتاقت نداری .این چند تا را داشتم که میذارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

گیلدا
23 مرداد 91 13:30
سلام.عکس اولی خیلی قشنگه.فقط یه کم کیفیتش کمه

از بس وول میخوره این وروجک در حال حرکت ازش گرفتم این عکسو.
مرسی که به ما سر میزنی عزیزم
مامی آوید
23 مرداد 91 14:29
سلام
ماشالا به تیارای خوشگل...خداحفظش کنه....داشتم دبال آتلیه کودک توی اصفهان میگشتم که اتفاقی وبلاگ تیارا گلی رو دیدم و عکسای آتلیه ایش....
میشه اسم آتلیه شو که از کارش راضی نبودین به من بگین که دخترمو نبرم اونجا...آخه من از اهواز دارم واسه مسافرت میام اصفهان و آشنایی زیادی با اونجا و عکاسی خوب ندارم....میشه لطفا راهنمائیم کنین؟
ممنون میشم از شما


مرسی عزیزم .راستش آتلیه یکسالگیش که راضی نبودم رویای سفید -خ شیخ صدوق بود .اما آتلیه 6 ماهگیش که راضی بودم آفرینش -خ حکیم نظامی -چهارراه دقیقی بود
مامان آنیا
23 مرداد 91 14:48
قربون اون شیرین زبونی هات برم اتاقتم خیلی قشنگه
مامان خانم اگر تونستی از شیرین زبونیهاش برامون فیلم بزار تا ماهم ببنیم تنها تنها لذت نبری


چشم عزیزم .حتما مرسی که سر میزنی
مامی آوید
25 مرداد 91 1:04
سلام مامی تیاراجون...ممنون که به این سرعت جواب منو دادین عزیزم...تعریف آتلیه دریچه رو هم شنیدم...
دخمل گلیتو از طرف من ببوس...اگه اجازه بدین لینکتون کنم؟


خواهش میکنم عزیزم .من هم با افتخار لینکتون می کنم
مامي نسيم ( مامان ملودي )
25 مرداد 91 12:56
اي جان دلم برات تنگ شده بود خيلي . البته خاله رو هم ببخش كه تو دوروزه آپ كردي و من نرسيدم سر بزنم . توي عكس معلومه منتظرعه كه از اون فشفشه هاي روي كيك باشه و ذوق كنه .
مامان نیایش
27 مرداد 91 2:47
سلام مامان تیارا جون عکسا خیلی جالب بودن خسته نباشین راستی منو لینک کنین

چشم با کمال میل
م نیایش
27 مرداد 91 2:49
من آپم اگه بیدارین بیایین
مامان ریحان عسلی
29 مرداد 91 2:56
سلام با آرزوی استجابت نیایش های خالصانه و مهر قبولی دعاهای شبانه و اجر طاعت و اطاعت و تهذیب نفس، این عید سعید را به شما تبریک عرض مینمایم
مامان نیایش
29 مرداد 91 10:13
خوش بر کسی که سفره نشین خدا بود از هرچه غیر خواسته ی او گر ، جدا بود درب کلاس درس خدا چون گشوده شد خوش بر مطلبی که قبول انتها بود عید شما مبارک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیارا گلی می باشد