15 ماه و 4 روزگی تیارا جونم
سلام عزیز دلم
قبل از هر چیز ورودت به ماه 16 زندگیت مبارک .الهی 150 ساله بشی
عزیز دلم 15 ماهه که من طعم خوشبختی را چشیدم و هر روز که میگذره بیشتر وبیشتر بهت وابسته میشم و بیشتر دوست دارم وصد البته خدا را بابت این هدیه آسمانی شکر میکنم .
عزیز دلم خیلی بامزه شدی .از کارهات و حرف زدنت که میخوام درسته قورتت بدم .دایره لغاتت وسیع تر شده و خیلی بلا شدی .وقتی از سرکار میام خودتو می اندازی توی بغلمو وبوسم میکنی .وای که طعم بوسه های تو را به دنیا نمیدم و خستگی واز تنم بیرون می بری .
بعد از ناهار وقتی میخوام استراحت کنم و خودمو به خواب میزنم میای بالای سرم دست میکشی روی صورتمو و با لحن خودت میگی مامانی مامانی و بوسم میکنی فدای مهربونیات .خدایا صدهزار مرتبه شکر بابت ااین همه نعمت که به من عطا کردی .
با عروسکات مثل همیشه سرگرم میشی وبراشون ذوق میکنی . علاقه زیادی به نقاشی وبه قول خودت چشم چشم دو ابو داری و به مداد میگی ابو (ابرو) .حرف زدنت هم که خوبه هزار ماشاءاله صدای همه حیوونا را بلدی .کلمات جدید علاوه بر کلمات قبلی : به النا میگی اینا ، برتعال (پرتغال) .
فقط تنها چیزی که منو نگران کرده و کلافه ام
از دستت . راه رفتنت که اصلا تاتی نمیکینی و حتی مستقل نمی ایستی . دکتر هم بردمت میگن هنوز وقت داره .خیلی تنبلی مامان جون .اصلا برای تاتی کردن همکاری نمیکنی .بابایی برات واکر هم خریده اما دوست نداری به خودت زحمت بدی و من واقعا برات نگرانم و مثل همیشه سپردمت به دست خدا .انشاءاله که مشکلی نیست جز تنبلی تو وروجک .
راستی یک خبر دیگه اینکه کنجدی خاله صفورا که اسمش توی وبلاگت هم هست پرکشید ورفت پیش خدا .دوست خوبم توی 6 ماهگی متوجه مشکلات چنینش شد و با صلاحدید دکترش مجبور به قطع حاملگی شد .باز هم خدا را شکر که زود متوجه شدند .انشاءاله خدا بهش یک نی نی سالم وصالح میده .