تیاراتیارا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

تیارا گلی

يك روز بد

1390/8/22 10:12
نویسنده : مامانی
425 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل گل ماماني

الهي مامان فدات بشه كه ديروز (21 آبان ) يك روز بدي بود برامون .ساعت 2:30 بعدازظهر طبق معمول رسيدم سر كوچه مادرجون ،خسته بودم وفقط به تو فكر ميكردم كه الان در را باز ميكنم ، فقط لبخند هميشگيت ميتونه خستگي را از تن ماماني دور كنه .همينكه كليد را توي قفل چرخوندم صداي گريه وفريادهاي تو را شنيدم ،پيش خودم فكر كردم حتما خسته اي و مثل هميشه مادرجون بيدار نگهت داشته تا من بيام بهت شير بدم و بعدش بخوابي در اتاق را كه باز كردم ديدم مادر جون و عمه سپيده هراسان تو را دست به دست ميكنند ، دمرت كردند واصلا به اومدن من توجهي ندارند .من كه نفسم بند اومده بود هر چي ميگفتم چي شده ميگفتند حالت تهوع داره و حالت استفراغ .بغلت كردم مامان جون الهي فدات بشم اون لبهاي كوچولوت را جمع ميكردي و با تنگي نفس كه داشتي جيغ ميزدي .حال خيلي بدي داشتي .حس ميكردم هر لحظه خفه ميشي و لبات حالت كبودي داشت منم پا به پات گريه ميكردم وفقط تو را به خدا سپردم .عمه سپيده ماشين را روشن كرد و منم با گريه و زاري لباساتو تنت كردم كه ببريمت بيمارستان كه يك دفعه نفست خوب شد وشروع كردي به خنده و حرف زدن .الهي دردت به جونمنميدوني چه حالي داشتي وبد تر از تو من .مادرجون وعمه هم خيلي ترسيده بودند . خلاصه طبق گفته هاي مادرجون وعمه آب دهنت بوده كه پريده به گلوت .بعدازظهر هم ميخواستم ببرمت دكتر كه مامان آذر اينا گفتند الان كه خوبه و چيزيش نيست بيخود نبرش دكتر .ديشب هم اصلا خوب نخوابيدم ودلواپست بودم اما تو مثل فرشته راحت تر از هر شب خوابيدي .

 

جالب اينكه بعد از اون ماجرا آبريزش بيني وحالت سرماخوردگي كه از 10 روز پيش داشتي رفع شد .

خداياخخخخ خدايا دخمل گلمو به خودت ميسپارم ت ميسپارم .اميدواررررم هميشه سلامت وتندرسخخخخخخخت باشه.حرر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سحر مامان آراد
22 آبان 90 12:45
سلام افروز جون
ایشالا که همیشه سالم و سلامت باشید
تیارا جون هم همیشه خنده بر لب باشه
واقعا بچه رو تو اون شرایط دیدن زجر آور و وحشتناک
خدا رو شکر که مشکل جدی نبوده
و بهتر از اون که تیارا گلی حالش خوب شده
بوس بوس

مرسي سحر جونم.آره خيلي وحشتناك بود ولي بخير گذشت.

مرسي سحر جونم.آره خيلي وحشتناك بود ولي بخير گذشت.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیارا گلی می باشد