تیاراتیارا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

تیارا گلی

مشغله های فکری این روزهای ما

اول از همه یک عکس زمستانی از دختر نازم از اونجاییکه ما همچنان شنبه تا پنجشنبه کامل خونه مادر جون هستیم وعمه اینا هم همیشه پایین هستند و اونا هم فقط برای خواب میرن بالا همیشه تو خونه دعوا داریم وبه قول عمه سپیده با وجود ناسازگاری اغلب اوقات شما دوتا اصلا از همدیگه هم دست نمیکشیم وهمیشه باهم هستیم .آخه میدونی من وعمه سپیده از بچگی با هم خوب بودیم و همیشه با هم بودیم .شاید دلیل ازدواج من وبابایی یا عمه سپیده ودایی افشین هم همین بود .حالا هم که ازدواج کردیم همیشه پیش هم هستیم شما دوتا وروجک بازی میکنید ودعوا وماهم سعی میکنیم اصلا مداخله مستقیم نداشته باشیم و توی روابط خودمون تاثیر نذاره آخه دو دقیقه بعد دوباره همدیگه را در آغوش میکشید . من...
21 دی 1391

تیارا و مامان تنبل

تیارا جونم ،نفسم این مامان تنبلو ببخش که دیر به دیر وبتو آپ میکنی .آخه این ماه تا همین دیروز درگیر ارزش افزوده و ارسال اظهارنامه های دوره پاییز شرکت بودم .البته از حق نگذریم  تنبلی خودم هم اولین دلیلش بود . بگذریم  دخترنازنیم  دیگه برا خودت خانوم شدی عزیزم . خیلی مستقل شدی .حرف زدنت که کامل شده ودیگه قشنگ صحبت میکنی وجمله میسازی ودقیقا می دونی کی لحن صداتو خبری یا سوالی کنی .     عاشق شیرعسلی .صبح که چشماتو باز میکنی میگی شیرعسل میخوام .مادرجون هم بند خدا دیگه عادت کرده از خواب که بیدار میشه اول شیر شما را میذاره روی بخاری گرم بشه تا ازخواب بیدار میشی گرم باشه با عسل نوش جان کنی .خدا راشکر چیزای خوب را دوس...
21 دی 1391

کتاب "دوساله شد تیارا "

عزیز دلم یک کتاب با موضوع تولدت مبارک مختص خودت با نام وعکسای خودت دادم به یک نفر به نام خانم آذین طراحی کردند وبرات چاپ کردیم و شد یکی از کادوهای تولدت که خیلی هم دوسش داری و تمام شعراشو حفظ شدی . این هم صفحات کتاب با نام 2 ساله شد تیارا جلد کتاب صفحه 1 و8 صفحه 2 و7 صفحه 3 و 6 صفحه 4 و5 ...
18 آذر 1391

عروسکم قشنگم تولدت مبارک

عزیز من,گل من        تولدت مبارک قشنگ شدی,گل شدی شدی مثل عروسک عزیز من,گل من تولدت مبارک فرشته مهربانم تیارای عزیزم ،دردانه ام 2 سال است که فرشته کوچولوی من زمینی شده است و 2 سال است که بهترین لحظات عمرم را درکنارت دارم .با هیچ کلمه وجمله ای نمیتوانم توصیف کنم شیرینی وجودت در زندگیمان . 2 ساله پابه پای تو اشک ریختم ،با هر لبخندت خنده بر لبانم نشاندی وعاشقانه دوستت داشتم ودارم .امیدوارم بتوانم مادری لایق وکافی وشایسته وجود پاکت باشم . دختر مهربون و شیرین زبونم این روزها حسابی دلبری و شیرین زبونی میکنی و من هر لحظه وهر جا فقط وفقط خدا را بابت وجود نازنینت ،بابت لایق دونستن من در کنار تو شا...
18 آذر 1391

هدیه خاله ریحانه

خاله ریحانه یکی از همکاران ودوستان خوب منه که علاوه بر کمکهای فتوشاپی برای تولد زحمت کشید واین کیف خوشکل را از قشم برای تیارا گلی کادو آورد که تیارا هم یه عالمه براش ذوق کرد و اون روز هر کی از در خونه مادرجون اومد تو کیفشو برد نشون داد و گفت خاله ییحانه آورده . دستت درد نکنه دوست خوب و مهربونم انشاءاله بتونم خوبیهاتو جبران کنم ...
27 آبان 1391

اسباب بازیهای مورد علاقه این روزهای تیارا گلی

اسباب بازیهای مورد علاقه این روزهای دخملم کتاب ،وسایل پزشکی که به مناسبت روز جهانی کودک بهت کادو دادیم و این کالسکه عروسکه که عشق میکنی عروسکتو بذاری توی کالسکه ومثلا ببریش براش به به بخری شیرین زبونم. ...
27 آبان 1391

تیارا و نقاشی صورت

تیارا جونم یک مدتی خیلی عشق وعلاقه خاصی به نقاشی صورت پیدا کرده بودی و حتی لوازم آرایش را بر می داری و میگی بشین بکشم صویتت خوشچل بشی (دقیقا با همین لحن). از اونجایی که توی پارک النا چند مرتیه ای نقاشی صورت کرده بود و شما علاقه داشتی . بابایی برات پاستل های نقاشی صورت خرید و تصمیم گرفت خودش روی صورت دخمل خوشکلم نقاشی کنه و از اونجایی که من اصلا به این مواد اعتماد ندارم ومیترسیدم پوشت خوشکلت خراب بشه راضی شدم توی خونه چند دقیقه نقاشی بشه روی صورتت و زود بشوریم که خودت هم به بابا میگفتی بابا پربانه(پروانه) بکش و از اونجایی که بابایی هم بار اول بود گریم صورت میکرد بالاخره یه چیزی نه شبیه پروانه (ههههههه) روی صورتت کشید و شما هم کلی ذوق کردی . ...
27 آبان 1391

لباسهای پاییز 91 دخملک

توی این پست میخوام لباسایی که پاییز امسال دخمل گلم به تن میکنه را بذارم تا بعدها بدونه توی دوسالگی چی پوشیده سارافون لی که روی سیسمونیت بود الان اندازت شده   سرهمی مخمل کبریتی که از البسکو خریدم برات سارافون و کلاه بافت که اینم روی سیسمونیت بود این شلوار که با سوئی شرتش هست وخیلی دوسش داری و میگی میمونک بپوشم این شنل هم روی سیسمونیت بوده این هم پالتوت البته عکس پشتش هست که خیلی بهت میاد بارونیت که وقتی سه ماهت بود از حراجی رولان برات خریدم و امسال اندازت میشه   انشاءاله به شادی بپوشی دخمل گلم   ...
27 آبان 1391

تیارا و کفشاش

دختر گلم میخوام توی این پست عکس چند تا از کفشاتو بذارم تا وقتی بزرگ شدی ببینی چه پاهای کوچولویی داشتی عزیز دلم این سری اول کفشاته .قرمزه را خاطره برات خریده بود.وسطی را مادرجون روی سیسمونیت و صورتی های خوشکل را هم خاله شیرین این هم کفشای اسپرت دخملم این هم پاپوش و جورابای نوزادی که هر دو جفتشون هنوز نو هستند این کفشای قرمز خوشکل هم چند سال پیش مادر جون از قشم خریده واین کفشا هم اولین کفشایی است که تازه اومده بودی تو دل مامانی و هنوز جنسییتت مشخص نبود مادر جون برات خرید  واین دو جفت کفش مشکی هم کفشهای پاییز 91 خوشکل خانم و اما این لنگه کفش حکایتی دارد و آن اینکه آخر تابستان 91 این کفشا را برات خری...
27 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیارا گلی می باشد