تشکر از زبان تیارا

میخواستم اینجا از تمام کسانی که از اون وقتی که فهمیدند من توی دل مامانم اومدم مامان ومنو دلداری دادند وپیشمون بودند تشکر کنم :

اول از همه از بابا مهرزاد و مامان زهرا که همیشه پیشمون بودند و مارا تنها نگذاشتند بخصوص مامان زهرا که از همون اول زحمت من ومامانمو کشید وما را شرمنده کرد . الان هم که من هرروز پیشش هستم و اذیتش میکنم .امیدوارم همیشه سلامت وشاد پیشمون باشه.واقعا زبانم قاصر است از تشکر ازت مامانی خیلی دوست دارم.

بعد یک تشکر ویژه از خاله مرضیه (دختر عمه مامانم ) که همیشه احوالپرس مابود و برامون دعا میکرد نمیدونید چقدر به من و مامانی دلداری می داد .راستی همیشه برامون غذاهای خوشمزه می آورد خاله جون فکر نکنی من اون کیک و رنگینکاتو فراموش میکنما نه دستت درد نکنه انشاءاله نی نی دار بشی برات جبران کنیم .یکبار فکر نکنی خوبیهاتو فراموش میکنیما نه خاله جون این مامان تنبلم همیشه بیادته وبرات دعا میکنه اما فرصت نمیکنیم بهت سر بزنیم.وای نمیدونید چقدر این خاله مرضیه مهربونه و هنرمنده .خدا براش خوب بخواد همیشه. دوست دارم خاله جون.

مامان آذر و عمه سپیده و دایی افشین هم خیلی اذیت کردیم .تا یک هفته اول که به دنیا اومدم که مامان آذر همیشه پیشمون بود بعدش هم تا 40 روزم بشه مامانم اینا میترسیدند حمومم کنن .(هههههههههههه) من اینقدر تو دلم بهشون میخندیدم ترسو بودند. مامان آذر هر یکشنبه میومد خونمون حمومم میکرد می رفت دستش درد نکنه من که یادم نمیره محبتاشونو. به خاطر پله های خونمون همیشه تا ماه 9 خونه عمه سپیده اینا بودیم و اذیتشون کردیم .دستشون درد نکنه .

عمه زهره وعمه زهرا عمه های گل مامانم هستند که خیلی به ما لطف داشتند و دارند.

خاطره (دختر دایی مامانم) كه هميشه لطف داره به من و مامانم، نسیم ومریم وآزاده ( دختر عموهای مامانم )که همیشه به من ومامان دلواپسم دلداری می دادند و بهمون زنگ میزدند.الهام جون دختر عموی مامانم که خیلی بهمون آرامش میداد. لیلا (دختر عمه بابا) که همیشه با اس ام اس هاش باعث آرامشمون میشد عمورضا که همیشه به ما دلگرمی می داد . خاله سحر (زن عمو مهران) که همیشه به یادمون بودو  همیشه خیلی بهمون لطف داره.همینطور خانم ابوالفتحی مامان خاله سحر که هیچگاه محبتهاشو فراموش نمیکنم.خاله شیرین که همیشه بیادمون بود تازه برام یه عالمه لباس خوشگل خرید دستت درد نکنه .خاله لادن ( زن دایی امیر)،خاله لیلا (دوست مامانی ) که خیلی سر کار هوای ما را داشت ،خاله صفورا و مینا والهام و سمانه( دوستای مامانی).خانم شادزی و مریم جون همتون دوست دارم که اینقدر باعث دلگرمی ما بودید .اینکه همیشه سعی میکردید مامانمو از دلواپسی در بیارید.و خیلی از دوستان دیگه که شاید اسمشونو فراموش کرده باشم آخه من که خیلی کوچولو هستم مامانم هم که ماشاءاله بعضی وقتها بعععععععععله........

من و مامانم محبتهای شما  را یادمون نمیره . دست تک تک شما را میبوسیم و برایتان بهترینها را آرزو داریم . به امید روزی که بتوانیم بخشی از محبت های شما را جبران کنیم.فدای روی ماه همتون.