تیاراتیارا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

تیارا گلی

کو کو چی چی

1391/4/10 11:22
نویسنده : مامانی
838 بازدید
اشتراک گذاری

رفته بودیم پارک سه راه حکیم نظامی که فقط قطارشو دوست داشتی اون هم من مجبور شدم با هزار خجالت بشینم کنارت توی قطار و تو خوشحال میگفتی کو کو چی چی .تازه فقط میخواستی  صندلی اول پشت رول بشینی .اما خدایی با حال بود ههههه

اینجا هم در حال تماشای بچه ها هستی

از توی پارک برات یک وایت برد خریدم که از اونجایی که خیلی نقاشی دوست داری عاشق این تخته شدی و بعد از برگشت از پارک اجازه ندادی حتی لباساتو عوض کنم .اینجا هم با علاقه داری به نقاشی کشیدن النا نگاه میکنی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

گیلدا
10 تیر 91 12:25
سلام.به به چه قدر عکسهای قشنگ قشنگ.منم در اولین فرصت عکس می ذارم.انشااله همیشه شاد و سلامت باشید


مرسی .آره گیلدا جون دلمون واسه النا تنگیده
مامي نسيم ( مامان ملودي )
10 تیر 91 12:41
عجيجم. اي جان منم فكرم براي ملودي بخلم از اينا خاله . آفلين خوجل خانمي



آله خاله جون بخر خیلی باحاله مطمئنم ملودی هم خوشش میاد
مامي نسيم ( مامان ملودي )
10 تیر 91 12:44
اي مامان بلا به بهونه دخملي خوب كوكوچيچي سوار شدي ها .
يه چي تعريف كنم بخندي : يادمه 3 يا 4 سالمون بود هر وقت با اتوبوس مسافرت مي رفتيم مامانم خودش كه مي خواست بره دست شويي روش نميشد به راننده بگه كه ما رو بزور ميبرد پايين ما هم جيغ كه من دستشويي ندارم اونم نيش گون ميگرفت كه داري تو حاليت نيست خودت ههههههههههه
حالا تو هم خودت مي خواستي سوار شي دخملي و انداختي جلو آره ؟ باشه به كسي نميگم

ههههههه واقعا قطار سواری خیلی باحال بود .مامانتو میدرکم هههههههه
منم میخوام بازم تیارا را ببرم قطار سواری هههههههههه هنوز دارم میخندم

مامي نسيم ( مامان ملودي )
10 تیر 91 13:00
اما اين دفعه ديگه حنات رنگي نداره
مامي نسيم ( مامان ملودي )
10 تیر 91 13:02
اما ايندفعه حنات ديگه رنگ نداره مامان شيطونننننننننن

ههههههههههههههههه
مامان آنیا
10 تیر 91 20:50
عزیزم موهاشو ببین چه با مزه شده
چقدر محو تخته شده مبارکت باشه نازگل خانم

مرسی عزیزم
مامي نسيم ( مامان ملودي )
17 تیر 91 9:07
مامان تنبلش خبري ازت نيست . كجايي ؟


آره تا دیروز که مرخصی بودم .نت هم نمیومدم
مهسا مامان مرسانا
20 تیر 91 17:51
کجایی مامانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


راستش تا آخر تیر سخت درگیر کارم هستم
مرسی از اینکه به یادمون هستی عزیزم
گیلدا
24 تیر 91 8:40
سلام .راستش اونقدر سرم شلوغه که فرصتش برام به سختی جور میشه که عکس بذارم.هم سر کار می رم هم کلاس آموزشی می رم.هم خونه و هم بچه .فکر کن چه شود.بعضی وقتها از شدت خستگی خوابم نمی ره بلکه بی هوش می شم.حتما در فرصت بعدی بقیه عکسهاش رو هم می ذارم.براتون آرزوی تندرستی و شادی دارم.ایام به کام
نسترن(مامان نیروانا)
26 تیر 91 15:16
ای جون ...مامان و دختر خوب با هم حال میکنین...عکسای قشنگی بود
مامي نسيم ( مامان ملودي )
31 تیر 91 11:07
در اين ماه آرزويي بكن ........ گوشهاي خداوند پر از آرزوست و دستهايش پر از معجزه .آرزويي بكن شايد در اين شبها كوچكترين معجزه اش بزرگترين آرزوي تو باشد . التماس دعا


شدیدا محتاج دعایم .التماس دعا
مامي نسيم ( مامان ملودي )
1 مرداد 91 9:48
به اين ميگن غيبت كبري
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیارا گلی می باشد