آرایشگاه رفتن تیارا
سلام عزیزم
چند روز پیش بردیمت پیرایش کودک تا برای بار سوم موهاتو کوتاه کنم البته میخواستم فقط چتریهاتو کوتاه کنم که آقای آرایشگر مه اسمش عمو احمد بود گفت باید دورش هم مرتب کنم .با اینکه یه عالمه عروسک واسباب بازی اونجابود از وقتی پیشبندتو بستیم گریه کردی و قلدری تا وقتی که به اصرار بابایی عمو احمد از ادامه کارش منصرف شد .آخه تو خیلی لوس باباتی همیشه و بابایی هم که تحمل اشک ریختن تو را نداشت به آقا احمد گفت بسه دیگه وهمینطوری خوبه .خلاصه نصه ونیمه موهاتو کوتاه کردیم وبعدش هم رفتیم برات یک شلوار و تل سر که بهش م آویزونه برات خریدیم ورفتیم خونه غرغرو خانم این هم عکسهای اون شبت .
اینجا هم مشغول هستی با حبابی که توی سلمونی جایزه گرفتی
و اینجا هم در حال ذوقیدن برای حباب
و بعد از اون در حال غذا خوردن و البته بیشتر ماست خوری
نوش جونت عزیزم
این هم عکس شلوار و تل سرت