واکسن 18 ماهگی عسلم
دیروز 20 خرداد واکسن 18 ماهگیتو زدم . عزیز دلم وقتی وارد درمانگاه شدیم و وارد اتاق واکسن با دیدن روپوش سفید بهیار ترسیدی و زدی زیر گریه . الهی بمیرم برات موقع تزریق واکسن هم همینطور اشک میریختی فدای اون چشمای خوشکلت برم . بعد از تزریق رفتیم خونه مادر جون و یک ساعت هم مرخصی گرفتم تا کمی پیشت باشم و آروم بشی .النا هم بیدار کردیم وبا خمیرهایی که روز جمعه خودم درست کردم برات مشغول شدی و من جیم شدم و اومدم سرکار مرتب با خونه تماس میگرفتم و مادر جون میگفت خدا راشکر خوبی و تب ندار فقط موقع کمپری آب سرد روی پاهات کمی بیقرار میشی و میگی درد .قربون اون زبونت برم .بعداز ظهر که از سرکار برگشتم خونه هم خوب بودی شیر خوردی و خوابی...