تیاراتیارا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

تیارا گلی

16 آذر ؟ پس کی 16 آذر میشه ؟

1392/9/16 12:13
نویسنده : مامانی
926 بازدید
اشتراک گذاری

روز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت

قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت

فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک

 

16 آذر ؟ پس کی 16 آذر میشه ؟ این جمله ای هست که تقریبا سه ماهه که هروز داری ازمون میپرسی .قربون اون شیرین زبونیات برم .اواخر تابستان یکی از بچه های مهد توی مهد جشن تولد گرفته بود و از اون روز مدام میخواستی توی مهد تولد بگیری .من وبابا برات توضیح دادیم که تولد شما 16 آذر است و باید تا اونوقت صبر کنی .این شد که تقریبا هر روز این سوال را ازم میپرسیدی و روزشماری میکردی . از اونجایی که امسال تصمیم بر این شد برات جشن مفصل نگیریم .بابا گفت پس توی مهد حتما برات میگیریم که فکر کنم بیشتر هم خوشحالت کنه . بنا به علاقه ای که خودت به شخصیت کارتونی دورا داری .همش میگفتی کیک دورا میخوام .خلاصه دیروز رفتیم قنادی کاکائو و سفارش کیک دورا برای یکشنبه 17 آذر ساعت 9 صبح دادیم و چند تا بادکنک دورا و ظرف پفیلا .شمع و فشفشه هم خریدیم و ظهر واسه ناهار رفتیم خونه مامان آذر که اونجا حس کردم کمی سرماخوردگی داری .تصمیم گرفتم امروز مهد نری و خوب استراحت کنی واسه یکشنبه که سرحال باشی که متاسفانه از نصف شب تب کردی و سرماخورگیت بیشتر شد و بابا مجبور شد امروز صبح بره و سفارش کیک را کنسل کنه وانشااله که تا سه شنبه خوب خوب بشی و سه شنبه واست توی مهد جشن بگیریم .هر چند که 4،5 روزه میگی نمیخوای مهد بری و علتش هم خوب میدونم و توی یک پست مفصل برات مینویسم که خودم هم چقدر بابت دیدن اون صحنه بغض کردم . امیدوارم زودتر خوب خوب بشی عروسکم که طاقت دیدن این حال روزت را ندارم اونم روز تولدت فرشته ام .

عزیز دلم باز هم میگویم : تکه وجودم .تمام زندگی من .با تمامی وجود دوستت دارم و باز هم تولدت هزاران بار مبارککککککک . کاش بتوانم لایق وجودت باشم .کاش با پا گذاشتن به سن جدید .این دوره از زندگیت را درک کنم و بتوانم همراهت شوم برای شناخت این دنیا از دریچه نگاه 3 ساله تو

این هم عکس از اون روزایی که عاشق مهد بودی

پسندها (2)

نظرات (9)

گيلدا
20 آذر 92 9:05
سلام عزيزم.تولد دختر گلت مبارك.انشااله هميشه سالم و شاد و سلامت باشه.راستي بالاخره ماجراي دندونپزشكي چي شد؟رفت براي انجام ترميم؟ با بهترين آرزوها براي شما و خانواده اتان سلام عزیزم .خوبی گیلدا جون .النا جونم خوبه .اول از همه مرسی از این همه لطفی که به ما داری عزیزم .وقت دندونپزشکیش هم هنوز اتفاق نیفتاده . تعمیرات کیلینیک . مسافرت خانوم دکتر و سرماخوردگیهای پی در پی کارمون را تا حالا عقب انداخته . بازم ممنون که بیاد ما هستی عزیزم . میبوسمت
samane
23 آذر 92 23:47
سلام مامان تیارا عزیزم من واقعا شرمندتم که اینقدر بی معرفت شدم دلم خیلی برات تنگ شده و شدیدا مشتاق دیدن فرشته کوچولوت هستم.از این وبلاگ دورادور ازت خبر پیدا میکنم.و هر وقت دلواپس میشم میگم یادم نره بزنگم ولی متاسفانه بازم یادم میره. تولد دختر گلتم با تاخیر مبارک الهی با ناز شما پدر مادر گل بزرگ شه و خدا بهتون ببخشدش. سعی می کنم حتما بهت بزنگم فقط بدون همیشه تو قلبمی و به یادتم. میبوسمت افروز گلم برای خودت و خانواده بهترین ها را آرزومندم. واییییییییی سمانه جونم خوبی ؟ چه جالب چند روز پیش شدیدا تو فکرت بودم . خوبی؟ منم دقیقا منم مثل تو بد موقع یادم میاد .تو بچه دار نشدی؟ عزیزززم خیلی دلم برات تنگ شده .اومدی اصفهان حتما بیا ببینمت .میبوسمت و مرسی از تبریک و دعاهای قشنگت
گيلدا
25 آذر 92 13:56
دختر گلت خيلي شبيه دختر منه.و من ناخداگاه خيلي دوستش دارم. عزیزمییییییی گیلدا جون من هم هر دوی شما را خیلی دوست دارم و میبوسمت
خاله
11 دی 92 18:22
خدا حفظش کنه خیلی ماهه وب دختری منم بیاید................... منتظرمااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مامان پارمیس
10 بهمن 92 10:52
تولد مبارک تیارا جونی همیشه شاد باشی وب پارمیس هم اپه
بانو
12 اسفند 92 16:28
سلام دوست عزیز جامعه مجازی بانو با موضوعات سبک زندگی در خدمت شماست. همه اینجا هستند اما جای خالی شما احساس می شود. با اشتراک تجربیات و مطالب وبلاگ خود در بانو، دوستان جدیدی پیدا خواهید کرد. منتظر حضور تان در شبکه اجتماعی بانو هستیم. تازه های مادرانه را در چشم به راه و الهه مهر بانو دنبال کنید. جامعه مجازی بانو www.banoo.ir
زهره مامان هلیا
7 فروردین 93 23:27
سلام سال نو مبارک
ديانا
12 فروردین 93 20:20
سلام وبلاگ خوبي داريد..............به وب منم سر بزنيد......با تبادل لينك موافقيد؟
arefeh
21 شهریور 93 14:57
سلام من به مدت چند ماه تو مهد ساحل اندیشه کار میکردم وتیاراهم تو همون مهدکودکه!تیارا فوق العاده دختر دوست داشتنیهبا این که مدت کوتاهی بود ولی خیلی به این دختر کوچولو بامزه عادت کردم وحالا که قراره از اول مهر برم دانشگاه و دیگه نمیتونم بیام مهدخیلی دلتنگش میشم.مامان تیارای عزیز خواهش میکنم بازم خاطرات تیارا رو بنویسید.چند بار تومهدکودک دیدمتون وخواستم بگم ولی نشد امیدوارم بازم خاطراتشو ادامه بدید و شیرین بیان خاله منو فراموش نکنه سلام خاله عارفه مهربون .اول از همه ممنون بابت وقتی که گذاشتید به وبلاگ تیارا وسرزدید .ببخشید مامان گرفتار و تنبل تیارا بعد از مدتها اومد وبه وبش سرزد چشم ادامه میدم در ضمن تیارا هم همیشه سراغتون را میگیره خاله مهربون.انشاالا همیشه شاد و موفق باشید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیارا گلی می باشد