تیارا و مامان تنبل

تیارا جونم ،نفسم این مامان تنبلو ببخش که دیر به دیر وبتو آپ میکنی .آخه این ماه تا همین دیروز درگیر ارزش افزوده و ارسال اظهارنامه های دوره پاییز شرکت بودم .البته از حق نگذریم  تنبلی خودم هم اولین دلیلش بود .

بگذریم  دخترنازنیم  دیگه برا خودت خانوم شدی عزیزم . خیلی مستقل شدی .حرف زدنت که کامل شده ودیگه قشنگ صحبت میکنی وجمله میسازی ودقیقا می دونی کی لحن صداتو خبری یا سوالی کنی .

عاشق شیرعسلی .صبح که چشماتو باز میکنی میگی شیرعسل میخوام .مادرجون هم بند خدا دیگه عادت کرده از خواب که بیدار میشه اول شیر شما را میذاره روی بخاری گرم بشه تا ازخواب بیدار میشی گرم باشه با عسل نوش جان کنی .خدا راشکر چیزای خوب را دوست داری بخوری مثل گردو ، عسل،کنجد وکباب و گوشت .فقط برنج  زیاد دوست نداری  فقط میگی گوشت بده مامان.تا ظهر که من از سرکار میام خونه مادرجون میگه فقط با عروسکات بازی میکنی البته ساعت 1 که النا میرسه خونه دیگه صدای جیغ وفریاده که از خونه بیرون میاد .النا طفلک کاری هم بهت نداره اما خیلی نسبت به هم حساس شدید و همینکه النا از مدرسه میاد باهم دعواتون میشه .دقیقا مثل النا برا خودت دفتر وکتاب و مداد وتراش وشابلون داری اما بازم همیشه دعوا داریم.

عزیزم این روزا  هم مثل قبل عاشق عروسک هستی و مامان خوبی هستی براشون .ظرفاتو میاری و همش هم داری براشون ماهی میپزی  وبهشون میگی قلبونت برم آب میخوای؟؟؟؟؟؟؟ سیرشدی؟؟؟؟؟ اینقدر با لحن قشنگی براشون مادری میکنی که میخوام درسته قورتت بدم .

18 دی بردمت برای چکاپ رفلاکس ادرارت پیش دکتر مدیحی که خدارا شکر باتوجه به آزمایشات ومعاینات گفت وضعیت خیلی خوبی داری و باید تا سه ماه دیگه سفالکسین بخوری و بعد یک آزمایش دیگه اگر اینبار هم منفی بود دیگه داروت بعد از یکسال قطع  میشه .

در پایان باید بگم عاشقتم نفسم و با تمامی وجودم میگم به عشق تو نفس میکشم .