تیاراتیارا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

تیارا گلی

 یگانه دختر زیبایم ،تیارای عزیزم :

تبسم شیرین عشق ، گوشه ای از نگاه خداست. تنها به نگاه او می سپارمت .

وقتی چشمهای زیبایت را به چشمهایم میدوزی و برق زیبای هوشیاری ات را حس میکنم ....

گل بهشتی من ...باران عشقت را میطلبم...تا بی چتر...قدم بزنم در زیر بارش بی امان احساست...

و خیس شوم از عشق....از حس قشنگ بودن....اشک میبارد و قلبم هزار بار مینوازد...

تياراي  زیبای من بیشتر از دنیا دوستت دارم

 

16 آذر ؟ پس کی 16 آذر میشه ؟

روز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک   16 آذر ؟ پس کی 16 آذر میشه ؟ این جمله ای هست که تقریبا سه ماهه که هروز داری ازمون میپرسی .قربون اون شیرین زبونیات برم .اواخر تابستان یکی از بچه های مهد توی مهد جشن تولد گرفته بود و از اون روز مدام میخواستی توی مهد تولد بگیری .من وبابا برات توضیح دادیم که تولد شما 16 آذر است و باید تا اونوقت صبر کنی .این شد که تقریبا هر روز این سوال را ازم میپرسیدی و روزشماری میکردی . از اونجایی که امسال تصمیم بر این شد برات جشن مفصل نگیریم .بابا گفت پس توی مهد حتما برات میگیری...
16 آذر 1392

دختر قشنگم تولدت مبارک

  به تو كه مي نگرم، همه زيبايي دنيا را، هر آنچه وصف شدني و هر آنچه توصيف ناپذير است را، يكجا مي بينم... در يكايك لحظه هاي بودنم، برايت سلامتي، شادماني، موفقيت و سربلندي آرزو ميكنم. دوستت مي دارم بيش از آنكه در حجم انديشه ها بگنجد، از خدا ميخواهم ياري ام كند در اين امر خطير، تا به تو بهترين ها را بياموزم و تو را آن چنان   كه شايسته بهترينها هستي پرورش دهم...   پروردگارا، مهربانا! زيباترين و برترين هديه عمرم را تو به من دادي، آنرا بر من ببخش و همراهم باش تا رساندن فرشته من بر اوج قله هاي موفقيت و نشاندن شاهين بخت و اقبال بر شانه هاي ظريف و كوچكش....   خدایا هر چه آفریدی برایم یک طرف ، این فرشته ی ...
16 آذر 1392

کنسلی وقت دندانپزشکی

سلام عزیز دلم .امروز مدام استرس داشتم .تقریبا همه کارهامون را ردیف کردیم .مرخصی هم گرفتم تا فردا دوشنبه 29/7/92 بری اتاق عمل برای ترمیم دندونات که سر شب از مطب تماس گرفتند و گفتند فردا جون خانم دکتر نتونسته اول وقت تخت در کلینیک بگیره و احتمال گرسنگی و افت قندت توی ظهر زیاد میشه فردا کنسل شد .چهارشنبه وقت بعدی است که متاسفانه ما اصفهان نیستیم و باید حتما بریم شیراز واسه مراسم عقد خاطره .خانم دکتر عزیز گفته سعی میکنه برامون آخرین روز کار کلینیک .شنبه وقت بگیره و در غیر اینصورت کار ترمیم دندونات میافته به بعد از ترمیم کلینیک توی آذر ماه .نمیدونم چه حکمتی توی این کاراست که این طوری شد . در هر صورت امیدوارم هر طور که به صلاحت باشه اتفاق بیفته .ه...
28 مهر 1392

بازگشت بعد از مدت طولانی همراه با دلشوره

تیارا جونم .عزیز دلممممم .بعد از مدتها همت کردم برات بنویسم .الان هم میخوام فقط از دلشوره امروزم بنویسم تا بعد مفصلا برات بنویسم از کارهای قشنگت .از شیرین زبونیات . الهی فدای اون چهره خندون ومهربونت بشم به دلیل یکسال آنتی بیوتیک خوردن دندونای قشنگت خیلی زود پوسیده شدند .از پارسال میبردمت دندونپزشکی .یکبار پیش دکتر جبل عاملی و یکمرتبه فلوراید تراپی .با تحقیق بردمت پیش خانم دکتر اردستانی .خانم اردستانی بسیار با حوصله و اصولی کارت را پیگیری کردند .از آزمایش کلسیم وعکس کلی دندونات . به این نتیجه رسیدند که پوسیدگیت در حال پیشرفته .بنده خدا خیلی برات وقت گذاشت که روی صندلی مطب کارهات انجام بشه .جلسه اول با بازی وحوصله و نام بردن هریک از وسای...
28 مهر 1392

دغدغه های این روزهای ما

جونم برات بگه عزیز دلم از سال قبل تصمیم گرفتم که دیگه بعد از تعطیلات عید بذارمت مهد کودک و طبق صحبتی هم که با مشاورت (خانم رحیمی ) داشتم ایشون هم صلاح دونستند که دیگه بری مهدکودک توی ایم عید با وجود نیمه باز بودن مهد ها چند تا مهد اطراف خونه را رفتیم و دیدیم که دوتا را درنظر گرفتم و یکی مهد نیکتا و دیگری شایق .این چند روز هم مادرجون بنده خدا هر روز میاد خونمون مواظب شماست تا وقتی من از سرکار برگردم و اگر خسته وبدقلق نباشی بریم مهد تا آشنا بشی با محیط و اذیت نشی .یک روز عصر بردیمت مهدکودک نیکتا اولش گریه کردی و نمیومدی داخل اما بعد که دیگه مطمئن شدی اونجا امنه وخبری از دکتر  نیست شروع کردی برای خاله مهد و بچه ها حرف زدن که من دوسالمه و ا...
28 فروردين 1392

تیارا وسپهر

تیارا جونم عاشق سپهر پسر عمو محمد هستی و هرجا سپهر باشه حسابی باهاش سرگرم میشی و مثل مامان میشی براش .این هم چند تاعکس از سپهر وتیارا در ایام عید 92 خوردیش بچه را ددددددددددددددددد تیارای شیطون سپهر وتیارا و امیرسام مهربون   ...
28 فروردين 1392

تیارا گلی در عید 92

عزیز دلم خیلی خانوم وبانمک وشیرین زبون شدی دیگه کامل کامل حرف میزنی وجمله میسازی و هزار ماشاءاله حافظه قوی داری وهرچی ببینی بصورت داستان تعریف میکنی .الهی قربون اون مهربونیات برم که خیلی قشنگ ادای مامانا را درمیاری و مامان خوبی هستی وقتی من یا مادر جون یا هرکس دیگه ای مریض باشیم میگی عزیزم قرص بیارم ،بخواب خوب بشی یا به بقیه میگی هیسسسسسسسس .... مریضه میخواد بخوابه .الهی فدات بشم که مهربونی .این هم چندتا عکس از لحظه سال تحویل و ایام عید . راستی من بخاطر مشغله های خونه وشرکت سفره هفت سین خاصی تدارک ندیده بودم و قرار بود ساده توی جام بریزم وقتی میخواستم سفره را بندازم اینقدر هی گفتی کفشدوزکیه ؟؟ و بیاد تولدت بودی و میگفتی کفشدوزکی منم مجبور ...
28 فروردين 1392

باز هم تنبلی مامان

سلام دخمل گل مامانی مامان جونم بازم اومدم بنویسم که شرمنده ام که زود به زود برات نمی نویسم .آخه یک ماه آخر سال 91 که کار شرکت خیلی زیاد بود و خونه هم خونه تکانی و خرید اصلا وقت نداشتم و راستش بعد از عید هم تنبلی عزیز دلم الان که دارم برات این مطالب را مینویسم 2 سال و 4ماهه هستی و خیلی خانم شدی .حرف زدنت که کاکل کامله .ماشائاله همه چی میگی و بعضی اوقات حرفهایی میزنی که شاخ در میاریم اینا را چه طوری به هم ربط میدی و میزنی .مدام راه میری و قربون صدقه من و مادرجون وبابایی میری الهی فدای اون شیرین زبونیات بشم .قراره همین روزا ببریمت مهد کودک فعلا در حال تحقیق هستم چند جا را هم دیدم و یک مهد به اسم نیکتا -خ میرداماد را فعلا در نظر گرفتم باید چن...
21 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیارا گلی می باشد